ای بی تو حرام زندگانی


خود بی تو کدام زندگانی

بی روی خوش تو زنده بودن


مرگ است به نام زندگانی

پازهر تویی و زهر دنیا


دانه تو و دام زندگانی

گوهر تو و این جهان چو حقه


باده تو و جام زندگانی

بی آب تو گلستان چو شوره


بی جوش تو خام زندگانی

بی خوبی حسن باقوامت


نگرفته قوام زندگانی

با جمله مراد و کام بی تو


نایافته کام زندگانی

تا داد سلامتی ندادی


کی کرد سلام زندگانی

خامش کردم بکن تو شاهی


پیش تو غلام زندگانی